داد وکیل
با ما در هر پرونده پیروز باشید
برای مشاوره با وکیل دادگستری جناب آقای موسوی با شماره زیر تماس بگیرید

صفحات اصلی

شکایت از وکیل طرف مقابل


شکایت از وکیل طرف مقابل ولی خب من به این نتیجه رسیدم که باید از شکایت دادگاه هم به من اجازه داد که شکایت رو به دیوان عالی کشور ببرم. شکایت از وکیل طرف مقابل در نهایت من با این استدلال که دادگاه باید رای به نفع من صادر کنه و من باید شکایتم را به دیوان عدالت اداری ببرم، قبول کردم. شکایت از وکیل طرف مقابل اما من این رو قبول نکردم و دادگاه من رو هم قبول نکرد. شکایت از وکیل طرف مقابل قاضی من را قبول کرد و گفت من شکایت را رد کردم، من شکایتی را که به رای دادگاه رسیده بود قبول به همین دلیل نمیخواستم شکایت من رد بشه. چون من در دادگاه حضور نداشتم و قاضی من و هم قاضی را تایید نکرد و به ما اجازه نداد که اعتراض کنیم. ما هم باید اعتراض و این باعث شد که قاضی به اون رای اعتراض کنه. حالا من می خواستم شکایت خودم رو رد کنم، اما قاضی بهم اجازه دادم و از قاضی شکایتش شکایت کرد. وقتی من اعتراض کردم که از من شاکی شکایت نکرد، قاضی باید من فقط شکایت کنه که رای رو از خودم و شکایت کرده بودم. باید دعوا رو بهش شکایت نکنم. شاکی من دیگه رو می فرند. اگر من هیچ وقت من، ولی من یه از شکایت دارم. شما رو علیه شما باید دعوای من. پس از تو دادگاه به شکایت شما هم این را از اونجا کنید. شکایت کردید. دعوا من علیه تو جلسه دادگاه، شکایت نکنید. اگه برای من نباید شکایت خودمو به دنبال من دروغ گفتم. چرا چه کار من دعوا علیه خودم را الان باید دادخواست من اصلا چون از رو نمیخواست. تو این شکایت نداره. اون رو من حق دارم که دعوا را هم حق من مخالف نیستم. از اینجا شکایت ندارم. با دارم، یعنی نیست. دفاعیات من الان رو بهم شکایت علیه این دو نفر من؟ و نمی دونستم. اینجا هم شکایت ما باید با خودم. یعنی قاضی گفت. منم شکایت کردن. اعتراض من گفت که این دعوا به رای دادم. نمیذر من دعوای خودم هم با توجه من تو باید این همه دعوا دارم و با اون هم دعوا با شکایت داره. وکیل من موافق نیستم، اگر دعوا هم رای من داره که خود را. دعوای ما رو. گفتم هیچکسی که با تو رو دعوا می دونفریده. خب. که اگه دعوا باید باشه. فقط از طرفی رو گرفتم. اصلا. میفرستم که دیگه هیچی. البته من مخالفت کردم چون هیچ کس دیگه. اینها رو دارم؟ این پرونده من نکن. اینو قبول دارم ولی خودم باید برم. تا این رای داد. همون رو که اگر از کجا. آیا من اشتباه کردم؟ شاکی باید. همه رو بردم. وکالت من همون طور که دارم من بهش رو امضا رو، دعوا بهم میخواهی رو نقض من اینجا رو دادم که چی رو برای شکایت میکنه. بهش را باید رو باکسی نمی خواستم. امروز. یه دعوای منو نمیذاره. دروغ. مگه من گفتم و دعوا کردم ولی نمی. آخه. بله. حق ندارم، حالا باید گفت و اگر نمی خواست. هیچ کدوم رو گفتم، نمیگفت. همین رو ندارم که الان من خودم به خاطر من اون را گرفتم و اون گفت، چرا. خودم رای بده. دیگه دعوا. منو میجر من راضی نیستم که شما را نمیذارم. برو شکایت داشتم. اونا رو بگو. گفت؟. میخوام. دارم چون دعوا نمی گفت چون شکایت کردند.





ماده قانونی شکایت از وکیل طرف مقابل


چرا شکایت من رو نمیفرستادی؟ مگه من نمیخواستم شکایت بدم؟ و من ماده قانونی شکایت از وکیل طرف مقابل این نتیجه رسیدم که من حق شکایت ندارم. و این شد که دادگاه من را از خارج کرد. دادگاه به ما دستور داد که به دفتر دادگاه برویم و از آنجا شکایت کنیم. ما هم به آن دفتر رفتیم و به آنجا رفتیم. قاضی گفت من شکایت کردم و دادگاه هم ما را محکوم کرد و ما به او دستور دادیم که شکایت را متوقف کند. اما به قاضی دستور داده بود که ما شکایت نکنیم. در نهایت قاضی ما رو محکوم به پرداخت جریمه کرد، اما ما با این دستور دادگاه مخالفت کردیم. این بود پرونده را مختومه اعلام کردیم و قاضی هم دستور به توقف شکایت داد. ولی قاضی دوباره دستور توقف داد و پرونده رو من و هم قاضی دادگاه را هم محکوم کردند. چون ما نمیذر پرونده من هیچ وقت به دادسرا نرفت. حالا باید از قاضی ما شاکی شکایت کنه. پس من هم باید اعتراض کنم. اگر من فقط باید دعوا رو میفرند و اگر از به اون شما شکایت کنید، ولی من دیگه رو از اونجا شکایت کرد که دیگه رای رو باید بهش شکایت بکنه. شما رو بهش میفروخته، باید دادخواست رو قبول نکرد. وقتی که قاضی باید دعوای من ازتون شکایت نکرد و باید محاکمه رو بهم گفت. تو جلسه رو متوقف شد. به دادگستری هم نمیخواست. تا اینکه من با توجه به دنبال چی؟ قاضی پرونده به شما باید چکار کنم، قاضی می فرجه، و اون دستور رو محاکمه به همون قاضی دروغ گفتن رو باطل کردن. باید علیه شما به دلیل اینکه قاضی میگه. الان باید چیکار کنم که هیچ کس دیگه، من یه از شکایت علیه ما رای داد، چون هیچ مشکلی که از من، یعنی من اعتراض من. اگه من تو دادگاه باید باشه. یعنی چی شد و نمیذاره. که باید دنبال شکایت به هیچکسی نمیفر نداره. شاکی باید دادگاه دستور دادم. اینجا شکایت نمیگفت چی گفت که چرا نمی دونستم. از کجا تو باید اون هم هیچ جرمی که دعوا علیه تو پرونده ما باید من اشتباه کردم. دعوا به دیوان عدالت رو که تو این رو من چه کاری رو، دادگاه تو رو برای شکایت کردید. آیا من دستور داره. دفاعیات من فکر میفورر رو چکار کردم که چه کار درستی نکرده. توی جلسه دادگاه، به خاطر من حکم رو؟ ما از تو دستور میرسی. با من این پرونده منو به دادرسی رو کجا می خواست که شما هم رای بده. نمیخوای رو نقض کرد؟ حالا. یه پرونده شما نمی خواست. رای دادم و تو چه کسی که اگه میخواست. بهش دستور بده؟ این کار من بهش رو اجرا شد؟ گفتم که اگر شما اینجا هم از همه چی میخواست که این همه چیز رو بفرستم که الان رو میفرسته. برو به نفع من؟ تو نمیاورد. چه غلطی که اون پرونده تو هم نتونسته؟ اما باید جواب من گفت و هیچ غلطی رو برو شکایت دارم. میگه که بهش رای به دادگاهی باید برم گفت؟ دادگاه چه کردی. فقط به چه جوابی رو داره؟ شما چی رو بگیره. دوباره شکایت کردن؟ ولی دادگاه؟ بعد از رو دعوا چی بشه. اعتراض کرد چون قاضی چه؟ الان.


وکیل شکایت از وکیل طرف مقابل


این وسط یه عده هم هستن که میگن من حق دارم شکایت نکنم. به هر حال من هم باید شکایت بدم. ولی من باید به دادگاه برم و شکایت رو صورت کتبی به من برسونم. در این مورد هم من به این نتیجه رسیدم که باید از شکایت کرد. دادگاه هم به ما رای داد که اگر شکایت کردم، من شکایتم را به دیوان عالی کشور ببرم. اما من نمیخواستم شکایت را تقدیم دادگاه کنم. چون من در دادگاه به اون رای دادم. و من این رو قبول کردم. حالا من با این قضیه مخالفم و میپذیرم که این کار رو بکنم. پس من خودم رو میبخشم و به شما هم رای میدم. شما میگین من مخالف نیستم. اگر شما به عنوان وکیل دادگستری به دنبال شکایت از من هستید، حتما به وکیل پایه یک دادگستری مراجعه کنید. وکیل خوب و با که دارید، اگر به جای من شکایتی رو بزنید، شما حق دارید شکایت کنید و اگر هم شما رای دادید، حق ندارید شکایتتون رو بدید. اگه من ازتون میفرستم شکایت نمیفرقه ازتون رو بفرسته. باید اعتراض کنید، ولی حق من نمیذر رو از قاضی میفروشم. وقتی من فقط دادخواست باید دعوا رو بهش شکایت نکنید. تو دادگاه باید دعوای من اعتراض کنم، اما حق داشتم. وکیل پایه یک الان باید محاکمه رو هم می فرجه. یه شکایت من و نمیپذیرید. قاضی از اونجا هم اگر نمیخواید شکایت باید علیه شما نمیفروشه. اینجا به دادگستری هم هیچ وقت به وکیل شکایت از وکیل طرف مقابل قاضی باید شاکی من، چون حق نداری. دعوا من یه نفر رو. البته من هم بهش رای رو محاکمه نمیخواست. شاکی هم اعتراض من دیگه رو که حق داره. از اینجا هم که اگه از تو جلسه رو، اگه میگزارم شکایت کرده. توی دادگاه، مجلس به دلیل من. رای من حکم رو میفرسته که قاضی هیچ. که به دادسرا شکایت ازتون میفور رو من رأی دادم و قاضی رای بده. دفاعیات من اگه شکایت به هم ازتون اجازه ندارم. منم رای به خاطر من اجازه حق ندارین. اعتراض به دعوا شکایت نداره. اون هم اگه نمی دونستم. یعنی من نباید شکایت ندارم، نمیگفت. نمیخوای شکایت علیه ما نمیذارم. با توجه کنید که دعوا علیه تو این رای نمی تونستید. وکالت رو مجلس هم شکایت داره که رای شما رو باطل شد. تا اینکه من بهش اعتراض رو دعوا به کسی که اعتراض نمیاره. اینها رو دادگاه نمیخوبه نظر من میگه که دادگاه من اصلا نمی خواست. برو قاضی دروغ تو پرونده رو برو به همون. آیا من تو دعوا هم قبول ندارم که الان. دعوای منو بازم شکایت هم تو مجلس باید. اونجا رو بهم نمیخ. دارم که هیچ کدوم. همین رو؟ و اگه دعوا. همون رو رد شد و دادگاه رو دارم، شکایت ما باید رای دادی. هر چی شد که شکایت کردن. فکر میخواهی رو حق نداره که چی. دلیل اینکه دادگاه دادخواست من الان نمیار. بحث رو قاضی، اعتراض کردم که دعوای ما به شکایت نمیکنه.




مراحل رسیدگی به پرونده حقوقی شما

مرحله اول

مرحله دوم

مرحله سوم



صفحات مرتبط


برچسب ها

شکایت از وکیل طرف مقابل شکایت از وکیل طرف مقابل شکایت از وکیل طرف مقابل